اگه از عشق می شه قصه نوشت
می شه از عشق تو گفت
می شه از ستاره های چشم تو مغرب نو مشرق نو بر پا کرد
می شه از گردونیهای سر زلفت یه عالم شعر نوشت
آره از عشق تو دیوونگیم عالمیه
آره از عشق تو مردن داره
می شه از عشق تو گفت و دیگه از دست همه راحت شد
می شه از عشق تو گفت و دیگه از دست تو هم راحت شد
وای بر من گر تو آن گمکرده ام باشی
و گهگاهی دو خط شعری که معنای همه چیز است و
خود ناچیز
تقدیم به خدا جونم