اصل حالش خوب نیست

یه سری چیزا رو تو کل زندگیت تو ذهنت پرورش میدی که حتما سر زمانش انجامش بدی،حتی تو دلت و ذهنت اونایی که اون کارو نکردن سرزنش می کنی....یعنی یه جورایی واست اونقدر مهم اند و داشتنش قطعی و حق خودت هست یا حداقل تو حق خودت میدونی....

ولی سر اون وقتش که میرسه یه چیزایی پیش میاد که مجبور میشی از همون یه سری چیزا بگذری....ولی چه گذشتنی؟!!

گذشتنی که بعد کلی وقت باز نداشتنش ازارت میده.....یه جورایی انگار دیگه ادم قبلی نیستی...یه جورایی زندگیت،شادیت،خندت ،گریه ت..همه چی مسخره است و دا هست

خود واقعیت نیستی

کلا فکر کنم حالت خوب نیست

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام ارسال مطلب به سایت ادبی بزرگ ناب سرایان بسیار راحت است بدون ورود به سایت
روی وبسایت کلیک بفرما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد