دل تنگی

من اینجا بس دلم تنگ است  و هر سازی که می بینم بد  اهنگ است

تاوان

مرگ تاوان عشق است

خداحافظی

سحرگاهان  که تابوتم  به روی دوش یاران رهسپار منزل جاوید  می گردد تو هم ای سنگدل ای بی وفا  از خانه بیرون ای بگو رفتی خداحافظ

خداحافظی

سحرگاهان  که تابوتم  به روی دوش یاران رهسپار منزل جاوید  می گردد تو هم ای سنگدل ای بی وفا  از خانه بیرون ای بگو رفتی خداحافظ

مرگ

ای کسانی که مأمور دفن من هستید

 مرا در تابوت سیاهی بگذاریدتا همه بدانند سیاه بخت بوده ام

 دستان مرا باز بگزارید تا همگان بدانند دست خالی از دنیا رفتم.

موهایم را اشفته بگزارید تا همگان بدانند دست نوازش برسرم کشیده نشده است.

چشمانم رامرا باز بگزارید تا همگان بدانند چشم انتظار از دنیارفته ام.

بروی قلبم تکه یخی بگذارید که با اولین طلوع خورشید اب شود و به جای مادرم برایم گریه کند.

دهانم را باز بگزارید بدین سان همگان بدانند بزرگتریت فریادم سکوت بوده است.

بر سنگ مزارم بنویسید:

 که آشفته دلی بود در این خلوت خاموش                او زادهء غم بود و ز غم های جهان گشته فراموش

...وسلام...

اشک

هیچکس لیاقت اشک های تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود