خداحافظی

شهرستانی دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:44 ق.ظ http://www.yadegar60.blogfa.com

سلام...
شوخی کردم ..
می دونم بیشتر نبوده...
راستی می دونی زیبایی روابط به دور بودن اونهاست...
از آهنگ وبت خیلی خوشم میاد...
بازم بیا ...
یا علی

[ بدون نام ] دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:09 ب.ظ http://aramedel.blogsky.com

سلام مهربون!
.... رنگ آرزوها را جلایی خواهیم داد تا در تلالو رنگین کمان عشق و دوستیها جلوه معشوق را نمایان تر سازد....

چه امید های زیبایی رو به تصویر کشیدی!

ممنون که میایی و اظهار لطف میکنی!

یاحق!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:22 ب.ظ

زندگی چیست ؟ خون دل خوردن ، پشت دیوار آرزو مردن آزادی در بی آرزوییست
سلام دوست عزیز خیلی عالی یود موفق باشی
http://pg.photos.yahoo.com/ph/commerce_r_hadi/detail?.dir=eaba&.dnm=2c25.jpg&.src=ph
http://koome.persiangig.com/xen6uh.jpg
http://pg.photos.yahoo.com/ph/commerce_r_hadi/detail?.dir=eaba&.dnm=984d.jpg&.src=ph
دقایقی تو زندگیت هست که دلت برای کسی اونقدر تنگ میشه که دلت میخواد اونو از تو رویات بیرون بکشی و توی دنیای واقعی با تمام وجوت ، بغلش کنی ، من تصمیم گرفتم غصه نخورم ... با امید برم جلو ... امید ... امید شاید این تلقین ها کمی بهم کمک کنه ..!. شاید تو رو دیگه نبینمت ... من باید قوی باشم ... من تحمل میکنم ... من گله نمیکنم از دوری از دلتنگی ... از نبودنت ... من میتونم من باید بتونم عزیزم ... شبی که از عشقم پرواز داشتی احساس کردم یه تکه از وجودم پر زد و رفت ... رفت ، چون که دوستت دارم ... تا آخر دنیا حتی اگه http://gangineh.com/flash/52.swf

۱دوست چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:28 ق.ظ

سلام
اگر ماه بودم به هرجا که بودم
سراغ ترا از خدا میگرفتم
وگر سنگ بودم به هرجا که بودی
سر رهگذر تو جا میگرفتم
اگر ماه بودی به صد ناز شاید
شبی بر لب بام من مینشستی
وگر سنگ بودی به هر جا که بودم
مرامیشکستی مرامیشکستی
خداحافظ...

بهزاد نوری چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:32 ق.ظ

سلام ...
نمیدونم چی بگم ...
؟ ولی تو هنوز ار من یاد نکردی

بهزاد نوری پنج‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:40 ق.ظ

وقتی که ترکم کردی از خود بی تاب شدم ...

در خود شکستم من ، از خواب بی خواب شدم ...

آخ چی می شد که عشق تو عشقی دروغین نبود ... دوست دارم گفتنه تو وعده ای شیرین نبود ...

وسوسه های تو نگاهت منو به دامت انداخت ... رنگ قشنگه اون چشات کار دل منو ساخت ...

آی که جدایی واسه من لحظه آخرم بود ... رفتن تو برای من شکست باورم بود ...

تو که رفتی ولی عشق میمونه ... نفسهام اسم تو رو میخونه ... عشق تو توی رگهام میجوشه ...

دل من قدر تو رو می دونه ... می دونه ...

عاشق شذن برای تو بیهوده بود ... هوس بود ... برای تو عمر وفا کوتاه تر از نفس بود ...

میونه عشق های خدا عشق تو شد نصیبم ... مگر گناه من چی بود که دادی تو فریبم ...

مگر گناه می چی بود ؟

سلام من آپدیت کردم اگه دوست داشتی بیا ...

[ بدون نام ] شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:23 ق.ظ

http://i8.tinypic.com/24e96yh.jpg

[ بدون نام ] دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:18 ب.ظ

من تمنا کردم که تو با من باشی.تو به من گفتی هرگز...هرگز.پاسخی سخت و درشت و مرا غصه ی این هرگز کشت...!!!

مهدی دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:59 ب.ظ http://www.taranombahari.bolgfa.com

اه
سهم من چیست
سهم من این است
که اسمان اویختن پرده ای را از من میگیرد
سهم من پایین رفتن از پله های متروک است
نشستن در سایه غربت
یا چیزی در پوسیدگی
پریشانی پشیمانی
سلام دوست عزیز ممنون که همیشه به من سر میزنی و راهنماییم میکنی من آپ کردم خوشحال میشم مثل همیشه یی سری بهم بزنی
آرزومند آرزوهایت