زندگی مثل یه دیکته است هی می نویسیم، هی غلط می نویسیم، هی پاک می کنیم دوباره هی می نویسیم، هی پاک می کنیم غافل از اینکه عزرائیل داد میزنه: برگه ها بالا
............
سهشنبه 21 آذرماه سال 1385 ساعت 09:56 ب.ظ
سلااااااااااااااااااااااااااام من خیلی کم میام دانشگاه دارم از صبح تا شب شرمنده که کم میام اما خیلی جالب بود متنت خبرم کنیا بازم تو معرفت داشته باش ما که تو این مدت همه بهمون گفتن بی معرفت
سلام بیمعرفت خوبی ؟ خسته نباشی من بازم اومدم ، راستش آپدیت کردم ، یه آپدیت متفاوت ، امیدوارم مطالبی که بعد از این میخوام بزارم به درد بخور باشن ... نمیدونم ... اگه وقت کردی ، حوصله داشتی یه سر بزن ... راستی رو قالبش خیلی زحمت کشیدم ... دوست دارم نظرت رو بدونم ... فعلا خداحافظ
سلااااااااااااااااااااااااااااام من امروز امتحانام تموم شدن فکر کنم یک یک هفته ای موندنه تا انتخاب واحد میگن ۲۵روز ولنتاین نمیدونم اما امیدوارم خوب بشی امتحاناتتووووووو موفق باشی و خوش...
از خیلی وقت پیش.. حتی یادمه از وقتی اون وبلاگمو حذف کردم و این یکی جدیده رو راه انداختم.. عنوان وبلاگت از اول همین خداحافظی بوده دیگه.. نه؟! یادمه اینقد جمله هات به دلم نشست که آدرستو ذخیره کرده بودم.. یه مدت هم هاردم سوخت گمت کردم. حالا اینجوری پیدا شدی.. جالبه.. نه؟!
نه که وقتی اونموقع ها خانوم معلم تا میگفت برگه ها بالا ما هم زود میاورذیم بالا ؟؟؟... من که همیشه تا نمیومد بالا سرم به زور برگه رو از زیر دستم بکشه ول کن نبودم ! عزرائیلم یه نفر مثل خانوم معلما !
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
کاش می شد عمدا یادمون بره اسممون رو بنویسیم پای برگه!
راستی
آهنگ وبلاگت آهنگ وبلاگ خودمه. ولی مال من بی کلامه..
همینجوری گفتم یه چیزی گفته باشم:D
سلااااااااااااااااااااااااااام
من خیلی کم میام
دانشگاه دارم از صبح تا شب
شرمنده که کم میام
اما خیلی جالب بود متنت
خبرم کنیا بازم تو معرفت داشته باش ما که تو این مدت همه بهمون گفتن بی معرفت
سلام مهربون!
... هرچقدر هم تقلب می کنیم باز هم غلط می نویسیم... خیلی وقتها اصلا اشتباهی دست بغل دستی رو می بینیم ... خیلی وقتها...
و چه راست گفتند که چقدر زود ‘ دیر می شود...
یاحق!
سلام بیمعرفت
خوبی ؟
خسته نباشی
من بازم اومدم ، راستش آپدیت کردم ، یه آپدیت متفاوت ، امیدوارم مطالبی که بعد از این میخوام بزارم به درد بخور باشن ...
نمیدونم ...
اگه وقت کردی ، حوصله داشتی یه سر بزن ... راستی رو قالبش خیلی زحمت کشیدم ... دوست دارم نظرت رو بدونم ...
فعلا خداحافظ
سلام دوست عزیز
لطفا سری هم به من بزنید
موفق باشید
ٍسلام
امیدوارم خوب باشی... وقت کردی یه سربزن!
یاحق!
مو خو برگامون خیلی خط خطیه نمتونیم پاکش کنیم
سلام
وب قشنگی داری
وقت کردی به من هم سر بزن
خیالت در بغل محکم گرفتم ولی زور ِ فلک رُ کم گرفتم من اون روز صید آهو رفته بودم ولیکن بچهی ِ آدم گرفتم
سلام.
امیدوارم خوب باشید. خیلی وقته نیستید!
یا حق!
بعضی وقتا چشمام به قلبم حسودی شون می شه .. می دونی چرا ؟ چون .. تو همیشه توی قلبمی ولی از چشمم دوری
آنقدر آرزو به گور خواهم برد که دیگر محلی برای دفن جسدم باقی نخواهد ماند
اوووووووووووووووووووووووووووووووه
:O
می دونی وبلاگتو از کی می خوندم؟!!!!!!!!!!!!!!
سلااااااااااااااااااااااااااااام
من امروز امتحانام تموم شدن
فکر کنم یک یک هفته ای موندنه تا انتخاب واحد میگن ۲۵روز ولنتاین نمیدونم اما امیدوارم خوب بشی امتحاناتتووووووو
موفق باشی و خوش...
از خیلی وقت پیش.. حتی یادمه از وقتی اون وبلاگمو حذف کردم و این یکی جدیده رو راه انداختم.. عنوان وبلاگت از اول همین خداحافظی بوده دیگه.. نه؟!
یادمه اینقد جمله هات به دلم نشست که آدرستو ذخیره کرده بودم.. یه مدت هم هاردم سوخت گمت کردم. حالا اینجوری پیدا شدی.. جالبه.. نه؟!
هر وقت بعد 120 سال رفتی اون دنیا وقتی خواستی از پل صراط رد شی و بهت گفتن یکی حلالت نکرده اون منم که به این بهونه یه بار دیگه میخوام ببینمت
خیلی بامرامی ... راستی عزرائیل یه وقت نگه برگه ها بالا
نه.. نمیشه پاک کرد...
نه که وقتی اونموقع ها خانوم معلم تا میگفت برگه ها بالا ما هم زود میاورذیم بالا ؟؟؟...
من که همیشه تا نمیومد بالا سرم به زور برگه رو از زیر دستم بکشه ول کن نبودم !
عزرائیلم یه نفر مثل خانوم معلما !